فارسی هفتم دانشهای زبانی فعل
دانشهای زبانی: فعل
فعل، واژهای است که یا انجام کاری رو نشان میده، یا کمک میکنه حالتی رو به نهاد نسبت بدیم.
بنا بر این که:
انجام کاری رو نشان میده،
یا:
کمک میکنه حالتی رو به نهاد نسبت بدیم،
فعلها رو به دو دسته تقسیم کردن.
1-فعل خاص
2- فعل اسنادی
فعل خاص: انجام کاری را نشون میده. مثل:
رفتم – شسته ای – گفته بود – می خوریم
بشویید – خواهند دید –
در جملههای زیر به فعلهای مشخص شده، توجه کنید.
میگویند (کارگفتن، انجام شده است.) وقت طلاست.
دقایق تلف شده را با طلا نمیتوان خرید. (کار خریدن، انجام شده است.)
زیستن و زندگی خوب، تنها همان فرصتهایی است که با رفتارهای زیبا و کارهای بزرگ میگذرد. (کار گذشتن، انجام شده است.)
اسکندر در اثنای سفر به شهری رسید (رسیدن، انجام شده است.) و از گورستان عبورکرد. (عبور کردن، انجام شده است.) سنگ مزارها را خواند (کار خواندن، انجام شده است.)
از تلخترین خاطرات روزهای کودکی او دیدن کسانی بود که با تیرکمان به صید پرندهها میپرداختند. (کار پرداختن، انجام شده است.)
وقتی در حیاط مدرسه میشنید (کار شنیدن، انجام شده است.) که همکلاسیهایش با هیجان از شکار پرندهها حرفمیزنند (کار حرف زدن، انجام شده است.) با ناراحتی از آنها دور میشد.
حجرهای کوچک نصیب او شد. حجرهای که فضای آن بیش از شش متر مربع نبود و گلیم کهنه و سادهای کف آن را پوشانده بود. (کار پوشاندن، انجام شده است.) حجرهای که برای محمدتقی از همهی دنیا بزرگتر بود.
فعل اسنادی: (به این نوع فعل، فعل ربطی هم گفته میشود.)
فعل اسنادی به ما کمک میکند که در جمله حالتی را به نهاد نسبت دهیم.
تعداد فعلهای اسنادی محدود است.
فعلهای اسنادی که شما در دورهی متوسطهی اول آنها را مرور میکنید، عبارتند از:
است، بود، شد، گشت، گردید.
در جملههای زیر، به فعلهای مشخص شده توجه کنید:
میگویند وقت طلاست (فعل است، کمک میکند که طلا بودن را به وقت نسبت دهیم.)
زیستن و زندگی خوب، تنها همان فرصتهایی است (فعل است کمک میکند که تنها فرصت بودن را به زیستن و زندگی خوب نسبت دهیم.) که با رفتارهای زیبا و کارهای بزرگ میگذرد.
از تلخترین خاطرات روزهای کودکی او دیدن افرادی بود (فعل بود، کمک میکند که تلخ بودن را به دیدن افراد نسبت دهیم.) که با تیرکمان به صید پرندهها میپرداختند.
وقتی در حیاط مدرسه میشنید که همکلاسیهایش با هیجان از شکار پرندهها حرف میزنند با ناراحتی از آنها دور میشد. (فعل میشد کمک میکند که دور شدن را به او «که در جمله حذف شده» نسبت دهیم.)
حجرهای کوچک نصیب او شد. (فعل شد کمک میکند که نصیب و قسمت شدن را به حجره نسبت دهیم.) حجرهای که فضای آن بیش از شش متر مربع نبود(فعل بود کمک میکند که مقداری را به فضای حجره نسبت دهیم.) و گلیم کهنه و سادهای کف آن را پوشانده بود. حجرهای که برای محمدتقی از همهی دنیا بزرگتر بود. (فعل بود کمک کرده که بزرگ بودن را به حجره نسبت دهیم.)
علامه محمد تقی جعفری، از همان کودکی کنجکاو و دقیق بود. (فعل بود، کمک کرده است کنجکاو و دقیق بودن را به علامه محمد تقی جعفری نسبت دهیم.)
توجه: فعل «شد» در متنهای کهن گاه به معنای «رفت» است. در این صورت فعل خاص است و دیگر جزء فعلهای اسنادی نیست.
زرگر و صوفی به باغ شدند.
فعل «شدند» به معنای «رفتند» است؛ پس فعل خاص است.
توجه: فعلهای اسنادی «گشت» و «گردید» به شرطی فعل اسنادی هستند که در معنای «شد» به کار بروند؛ در صورتی که به معنای «چرخیدن، دور زدن و تفریح و گردش کردن» باشند، فعل خاص هستند و دیگر فعل اسنادی محسوب نمیشوند:
فرید، در سطح شهر گشت.
فعل گشت، در این جمله به معنای «دور زدن و چرخیدن» است؛ پس فعل خاص است.
زمین، در طول 365 روز دور خورشید میگردد.
فعل میگردد در این جمله به معنای «دور زدن و چرخیدن» است؛ پس فعل خاص است.
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 18 مهر 1402 (17:12)
- گزارش تخلف مطلب